«جنا بدنار» از رابطهای گفت شبیه به رابطهی بین حکومت و مردم*. در نمودار پایین محور افقی نشوندهندهی این هست که یک شهروند تا چه اندازه با حکومت همکاری میکنه. سمتچپترین نقطه نشوندهندهی همکاری کامل (Full Compliance) و سمتراستترین نقطه نشوندهندهی عدم همکاری کامل (Non Compliance) هستن. منحنی سیاهرنگ نشون دهندهی سودیه که شهروند انتظار داره از رفتارش ببره (Expected Utility) و نمودار قرمز رنگ هم نشوندهندهی احتمال تنبیه شدن شهرونده.

همونطور که میبینین، هرچهقدر که شهروند همکاریاش رو با حکومت کمتر کنه، احتمال تنبیه شدناش بیشتر میشه تا جایی که تنبیه قطعی میشه (از جایی که منحنی قرمز رنگ افقی میشه). در عین حال در عدم همکاری هم برای شهروند سودی وجود داره (مثلا کسی که مالیات کمتر پرداخت میکنه، به صورت فردی داره منفعت کسب میکنه). پس یک شهروند در این نمودار تمایل داره که همکاریاش رو با حکومت کم کنه که سودش رو زیاد کنه. اما از جایی به بعد که احتمال تنبیه شدن جدی میشه، برای شهروند مشکل درست میشه و به اون اندازهی قبلی منفعت نمیبره (برای مثال کسی که با سرعت زیاد رانندگی میکنه، تا حدی از این کارش بیشتر میشه، اما اگر سرعتاش از حدی بیشتر شد و در نتیجه احتمال جریمه شدناش بالا رفت، لذتاش از سرعت بالا هم کم میشه، یا به عبارتی کوفتاش میشه!). این نقطه همون نقطهی تعادلیه که در عکس میبینین (اولین ماکزیمم منحنی سیاه رنگ).
خیلی وقتها سیستمهای اجتماعی در چنین جایی به تعادل میرسن، به این معنا که شهروندها تا حدودی تخلف میکنن و مجریان قانون هم تا حدودی چشمپوشی میکنن و همه در کنار هم خوب و خوش زندگی میکنن. اگر هم از اون مقدار تحمل تجاوز کنین، با برخورد قانون مواجه میشین. یک مثال دم دستی که به نظرم میرسه اینه که در تگزاس یک قانون نانوشته دهن به دهن میگرده که تا «نه مایل در ساعت» بیشتر از سرعت مجاز هم اگر رانندگی بکنین جریمه نمیشین و خیلیها از این نه مایل اضافه استفاده میکنن!
اما از وقتی که اعمال قانون قطعی شد، دیگه شما هزینه رو پرداخت کردین و شاید به صرفه باشه که به بیقانونی ادامه بدین که منفعتتون رو بیشتر کنین. چیزی مثل این که میگن آب که از سر گذشت، چه یک وجب، چه صد وجب. در این حالت سیستم از تعادلاش خارج شده و در جای دیگهای به تعادل میرسه (در منحنی بالا یعنی از جایی که احتمال برخورد قانونی قطعی میشه به سمت راست نمودار).
و اما ایران: بعد از سخنرانی با خود سخنران صحبت کردم. تازه نتایج انتخابات ایران روشن شده بود و هنوز خیلی از درگیریها اتفاق نیفتاده بودن. جنا بدنار قبل از هرچیز خوشحال بود که در این شرایط یک ایرانی رو از نزدیک میبینه (زنده باد جنبش سبز!) و از این میگفت که عکسالعمل مردم شوک کننده بوده. تحلیلاش این بود که شاید مردم ایران اون نقطهی تعادل نمودار بالا رو گذروندهاند و خیلی به سمت راست نمودار رفتهان. تنبیه از جانب حکومت قطعی شده (و اتفاقا بعدتر اخبار بیشتری از خشونتها شنیدیم) و مردم هم حالا که هزینهی بیشتری رو پرداخت کردهاند، ترجیح میدن که بیشتر به سمت راست نمودار حرکت کنن که میزان سودشون رو بیشتر کنن (یا میزان ضررشون رو کمتر کنن). گفت که شاید شما ملت ایران اون نقطهی تعادل رو رد کردین و وارد یک مسیر (Trajectory) جدید شدین!
این تحلیل از یک جهت امیدوارکننده بود که شاید روزگار جدیدی پیش رو داشته باشیم. از جهت دیگه هم ترسناک بود چرا که نشون میداد که حکومت جریمهها و تنبیههایی در نظر گرفته. در مورد جریمهها و تنبیهها، متاسفانه قسمتیاش رو دیدیم. و اما در مورد یک زندگی بهتر که به ملت میرسه، آیا چیزهایی جدیدی در راه هستن؟
* الزاما این رابطه محدود به رابطهی بین حکومت و مردم نیست از جمله این که در سخنرانی اصلی در مورد دولت فدرال و دولتهای ایالتی بود. میتونین در مورد خیلی رابطههای دیگه هم این مدل رو شبیهسازی کنین مثل رابطهی پدر و مادر با فرزند یا رابطهی معلم و شاگرد.