فرزندخواندگی: جای زخم‌ها

دکترم آدم گرمی نبود اما در درون، مرد خوب و دل‌سوزی بود. یک بار که در زمان بارداری در حدود چهار یا پنج ماهگی داشت من رو معاینه می‌کرد، زدم زیر گریه و از اون به بعد با من با احترام رفتار کرد. وادارش کردم به من قول بده که من رو سزارین نکنه، مگر این که واقعن چاره‌ای نباشه. دلم نمی‌خواست که اگر بچه‌ای ندارم، جای عمل‌اش رو با خودم همراه داشته باشم. دکتر هم به قولش عمل کرد.

مادر زیستی

خیلی از مادران زیستی علایم فیزیکی و اثرات به دنیا آوردن بچه‌ها را به همراه خواهند داشت. دیدن کشیدگی‌های پوست یا جای عمل سزارین با هر لباس پوشیدن ممکن است یادآور خاطرات گذشته برای مادران زیستی باشد. تصمیم به داشتن رابطه‌ی فیزیکی با کسی دیگر هم ممکن است احساسات قدیمی را رو کند و مادر زیستی را مجبور کند که به کسی که با او در ارتباط است در این باره صحبت کند که قبلن باردار بوده است. برای خیلی از مادران زیستی، این اتفاقات یادآور دورانی است که هم از نظر احساسی و هم از نظر فیزیکی دشوار بوده‌اند.

این پست برگرفته از کتاب Adoption Wisdom: A Guide to the Issues and Feelings of Adoption نوشته‌ی دکتر مارلو راسل بود که با اجازه از خود نویسنده نوشته شده.

فرزندخواندگی: تمایلات جن.سی

بخشی از من هست که هنوز برای لذت بردن از روابط جن.سی مشکل داره. احساس می‌کنم که هنوز باید هزینه‌ی باردار شدن و گذاشتن بچه‌ام برای فرزندخواندگی رو پرداخت کنم.

پدر/مادر زیستی

برای بعضی پدران و مادران زیستی، روابط جن.سی یادآور تجربه‌ی فرزندخواندگی است. پذیرش و حل و فصل احساسات متعددی که همراه است با پدر و مادر زیستی بودن، می‌تواند کمک کند که روابط جن.سی به فعالیتی لذت‌بخش‌تر تبدیل شود.

این پست برگرفته از کتاب Adoption Wisdom: A Guide to the Issues and Feelings of Adoption نوشته‌ی دکتر مارلو راسل بود که با اجازه از خود نویسنده نوشته شده.

فرزندخواندگی: روابط

متوجه شده‌ام که این موضوع برام مشکلاتی در زمینه‌ی اعتماد، چه در ازدواج و چه ارتباطات دوستی، ایجاد کرده. با چیزهایی مشکل داشته‌ام مثل کم‌بود اعتماد به نفس، افسردگی و احساس گناه و احساس شرم‌ساری. دارم خیلی سخت تلاش می‌کنم که بر خود قدیمی‌ام غلبه کنم.

پدر/مادر زیستی

پدر یا مادر زیستی بودن بر روابط تاثیر می‌گذارد. اعتماد به نفس پایینی که خیلی از پدران و مادران زیستی وصف می‌کنند، می‌تواند مزاحم آغاز رابطه‌ی جدید و ادامه دادن روابط‌شان باشد. گاه برای پدران و مادران زیستی دشوار است که باور کنند کسی ممکن است صادقانه ازشان مراقبت کند و دوست‌شان بدارد. اعتماد کردن به دیگران می‌تواند به صورت یک مانع جدی ظاهر شود.

کار پیدا کردم، بعد به خدمت سربازی رفتم، سفر کردم، دنیا رو دیدم و به آرومی التیام پیدا کردم. اگر هرکسی می‌خواست بدونه، می‌گفتم که مادر زیستی‌ام. از بابت آوردن دیوید به این دنیا شرمنده نبودم. از سربازی بیرون اومدم، به شهرم رفتم، تلاش کردم که یک کار دائمی و ثابت پیدا کنم. نشد. بالاخره یک کار در یکی از ایالت‌های غرب میانه پیدا کردم. فکر می‌کردم یک جورهایی درمان شده‌ام، اما اشتباه می‌کردم. هیچ وقت با مردی ارتباط ثابت و پایداری برقرار نکرده بودم. یک بار نزدیک شدیم، حتا نامزد هم شدیم، اما آخرش به هم خورد. بنابراین تصمیم گرفتم که هیچ وقت ازدواج نکنم. این‌جوری بگم که در طالع‌ام این جور نوشته شده بود.

مادر زیستی

بعضی پدران و مادران زیستی احساس می‌کنند که به خاطر تجربه‌های بارداری، تصمیم به فرزندخواندگی و رها کردن فرزند که از سر گذرانده‌اند، سرنوشت‌شان محکوم به شکست است. روابط آینده تحت تاثیر این خواهند بود که پدر و مادر زیستی چه دیدی نسبت به خود در فرایند فرزندخواندگی دارند.

این پست برگرفته از کتاب Adoption Wisdom: A Guide to the Issues and Feelings of Adoption نوشته‌ی دکتر مارلو راسل بود که با اجازه از خود نویسنده نوشته شده.