با تشکر از حذف‌شده‌ها

از من بپذیرین که پس کله‌ی انسان بسیار بسیار محکمه. این رو وقتی فهمیدم که چند روز پیش به طور ناگهانی لیز خوردم و در جا نود درجه چرخیدم. این اتفاق چنان سریع بود که اولین چیزی که شنیدم صدای برخورد کله‌ام با تخته سنگ زیر پام بود. حال من که الان خیلی خوبه و مشکلی نیست.

تشکر تکاملی: از همین‌جا ادای احترام می‌کنم به هزاران هزار نفر که قبل از ما به خاطر کله‌ی غیرمحکم از بین رفتن تا عرصه رو به موجوداتی بدن که کله‌ی محکم دارن و ما الان در برابر این اتفاقات مقاوم باشیم.
تشکر خداپرستانه: از خدای بزرگ ممنونم به خاطر خلق انسان‌ها با کله‌هایی بسیار محکم.

دو کلام هم از کانت

کانت می‌گه برای این که بدونیم که آیا روشی اخلاقی هست یا نه، یک راه اینه که ببینیم چه اتفاقی می‌افته اگه همه همون روش رو در پیش بگیرن. اگه همچنان حرمت همه‌ی افراد حفظ می‌شه، اون کار اخلاقیه، وگرنه اخلاقی نیست.

لالایی – میوکی ناکاجیما

موسیقی زیر (که باز هم از میوکی ناکاجیماست) به اسم «لالایی» هست. به فضای غم‌انگیز و نوحه‌گون‌اش توجه کنین و هم‌چنین پس‌زمینه‌ای که خیلی آدم رو به یاد موسیقی‌های عزاداری می‌اندازه. ترجمه‌ی متن ترانه که گوگل می‌ده چنین چیزیه (متاسفانه نتونستم ترجمه‌ی بهتری پیدا کنم):

Go back to sleep without looking at her scary dreams
Go back to sleep on anything 思I出Sazu
People to forget the sadness is to travel at night
River flow will remain in the clouds there is no
Go back to sleep without looking at her scary dreams
Go back to sleep on anything 思I出Sazu

Go back to sleep without seeing the dream hard heart
Go back to sleep on anything 思I出Sazu
People to forget the sadness is to travel at night
River flow will remain in the clouds there is no
Go back to sleep without seeing the dream hard heart
Go back to sleep on anything 思I出Sazu

Go back to sleep on anything 思I出Sazu

به احترام انسان‌های معمولی و بزرگی‌شون

یکی از برنامه‌های من برای آینده اینه که روزی یک جنبش حمایت از افراد معمولی به راه بندازیم. در این جنبش تاکید کنیم که اون کسانی که دنیا رو تغییر می‌دن، آدم‌های خاص نیستن؛ بلکه همین آدم‌های معمولی هستن. قیافه‌ی واقعی اونی نیست که در فیلم‌ها و تلویزیون‌ها و پوسترها نشون می‌دن؛ بلکه قیافه‌های واقعی همین قیافه‌های کج و کوله‌ای هستن که در خودمون و در خیابون و در آدم‌های واقعی می‌بینیم، قیافه‌هایی که هزار و یک اشکال دارن اما در عوض واقعی هستن (مقایسه کنین با تصویرهای از نظر من چندش‌آور مدل‌ها با چشم‌های خمار و ژست‌های از نظر من احمقانه). از این بگیم که انسان‌های واقعی اون انسان‌های پاک بی‌نقص نیستن که به عنوان الگو معرفی می‌شن. انسان‌های واقعی اون‌هایی هستن که اشتباه هم می‌کنن و خراب‌کاری هم می‌کنن و کارهای مفیدی هم می‌کنن؛ اون‌هایی هستن که آروغ هم می‌زنن. از این بگیم که انسان‌های بزرگ، اون انسان‌های تک‌بعدی به ظاهر نخبه نیستن؛ بلکه اون انسان‌هایی هستن که با هزار و یک مشکل کلنجار رفته‌ان و برای این که باقی بمونن، هیچ وقت کوتاه نیومدن (از جمله این که خیلی هم باهوش نبودن اما هم‌چنان به تلاش ادامه دادن). از این بگیم که زیبایی حیات (زندگی) از موجودات خاص نیست، بلکه از موجوداتیه که معمولی بوده‌ان و در کنار دیگر موجودات معمولی تونستن چنین ساختار بزرگی رو پدید بیارن.

پس‌نوشت: دوستانی که مایل به هم‌کاری در جنبش هستن، ملحق بشن.

فرزندخواندگی: گلی به جمال شامپانزه‌ها

Adoption in Chimps

Credit: Tobias Deschner/Max Planck Institute for Evolutionary Anthropology, from http://sciencenow.sciencemag.org/cgi/content/full/2010/129/1?etoc

در عکس بالا، «فردی» شامپانزه‌ی بزرگ‌تر، «ویکتور» شامپانزه‌ی کوچیک‌تر رو به فرزندی گرفته و همه جا همراه خودش می‌بره. در این مطلب از سایت مجله‌ی Science نویسنده در مورد فرزندخواندگی در شامپانزه‌ها می‌نویسه (متن کامل رو می‌تونین در خود سایت بخونین). نویسنده در مورد نوع‌دوستی در شامپانزه‌ها و بعضی دیگه از گونه‌های جانوری می‌نویسه و از این می‌گه که با این که مساله هنوز مورد مناقشه است، اما دلایل محکم و قانع‌کننده‌ای در مورد نوع دوستی حیوانات دیده شده. از این می‌گه که بین شامپانزه‌ها خیلی رایجه که بچه‌ای که پدر و مادرش رو از دست داده، از طرف دیگر شامپانزه‌ها به فرزندی گرفته بشه.

باز هم گلی به گوشه‌ی جمال شامپانزه‌ها که با مساله‌ی فرزندخواندگی کنار اومده‌ان. با کمال تاسف هنوز کسر خیلی بزرگی از باهوش‌ترین ملت دنیا با سه هزار سال سابقه‌ی تمدن با مساله کنار نیومده‌ان. گاهی که من و الهام به کسی می‌گیم به این فکر می‌کنیم که بچه‌ای رو به فرزندی بگیریم، طرف چنان به هم می‌ریزه و چنان وحشت می‌کنه انگار که می‌خوایم بچه رو از تو ماتحت اون بکشیم بیرون و به فرزندی بگیریم.

پس نوشت: مدت سه سالی هست که در مورد فرزندخواندگی فکر و مطالعه می‌کنیم.
پس پس نوشت: اصل مقاله‌ی بالا رو این‌جا بخونین.
پس پس پس نوشت: اگر علاقه‌مند به شامپانزه‌ها هستین، در این مطلب در مورد خودخواه نبودن شامپانزه‌ها بیش‌تر نوشته شده.

پروانه

Butterfly

در فیلم «پروانه» (یا زبان پروانه‌ها) معلم مدرسه می‌گفت (نقل به مضمون): «اگر ما بتونیم یک نسل، فقط یک نسل داشته باشیم که آزاد فکر کنه، اون نسل دیگه تحمل چیزی غیر از آزادی نخواهد داشت و بعد از اون کشور آزادی خواهیم داشت». و در این فیلم معلم رو می‌بینیم که چه طور تلاش می‌کنه که بچه‌ها رو آزاد بار بیاره.

اگر امکان‌اش رو دارین، دیدن این فیلم رو توصیه می‌کنم. در ظاهر فیلم در مورد اسپانیاست؛ اما با هر جایی می‌تونه جور در بیاد، به‌خصوص ایران خودمون.