بقال و تکامل

مدت زیادیه که اعتقاد دارم که آزادی کامل حتما منجر به تعادل در شرایط مناسب می‌شه. آزادی کامل در اجتماع و اقتصاد هم دو نمونه هستند. اجتماع رو ول کنین به حال خودش، افراد و گروه‌ها تعامل می‌کنن، همدیگه رو اصلاح می‌کنن و در به‌ترین و کاراترین حالت ممکن قرار می‌گیرن. سیستم اقتصادی رو به حال خودش بذارین و دست‌کاری (یا همون انگولک) نکنین، خودش به به‌ترین شکل ممکن در می‌یاد. اما در حال حاضر به نتایج دیگه‌ای هم رسیده‌ام.

الان دیگه به نظرم صرف بازار کاملا آزاد بدون دخالت کافی نیست. علت‌اش هم می‌نیمم‌های محلی هستند که مجموعه در اون‌ها قرار می‌گیره. برای نمونه بقال سر من کلاه می‌گذاره و من دست‌ام به هیچ جا نمی‌رسه. بقال هم به طور موضعی و کوتاه مدت سود می‌کنه و اگه دخالتی انجام نشه، در همین نقطه می‌مونیم. این جاست که من مصرف‌کننده به کمی حمایت احتیاج دارم. در رانندگی هم همین طور، صرف این که مردم خودشون همدیگه رو کنترل کنن و راننده‌های خوب از طریق بازخورد اعمال‌شون تشویق بشن به رانندگی به‌تر، کافی نیست. اگر قرار بود کافی باشه، تا الان اکثر رانندگان ایرانی متوجه شده بودن که خوب رانندگی کردن هم کاراتره، هم سریع‌تر و هم آرام‌تر و سودش هم به همه می‌رسه.

در روند تکامل (مثلا تکامل تدریجی) این فرصت وجود داره که به نقاط دیگه‌ای از فضای حالت‌ها بریم و مناطق دیگه‌ای رو کشف کنیم و اگه مناسب بود، اون جا بمونیم (البته این مساله هنوز برای من خوب جا نیفتاده). برای مثال چیزهایی شبیه به بال روی بعضی از موجودات سبز شدن و کم‌کم کارا نشون دادن و باعث بقای بیش‌تر شد و در نتیجه بال در بعضی موجودات باقی موند. احساس می‌کنم در مسایل اجتماعی و یا اقتصادی الزاما مساله به این سادگی نیست. البته شاید هم این سیستم‌ها بتونن نقاط دیگه‌ای از فضای حالت رو کشف کنن، اما با کمی دست‌کاری بتونیم به این روند سرعت بیش‌تری ببخشیم.

جا داره که تشکر کنم از دوست (۱) که در این مورد برای من صحبت کرد که اون چیزی که از بازار آزاد مهم‌تره طراحی مکانیزمه (که برای نمونه بازار آزاد هم یکی از مکانیسم‌های طراحی شده است). با طراحی یک مکانیزم مشخص می‌کنین که سیستم در چه نقطه‌ای قرار می‌گیره.

پس نوشت: من نه اقتصاددان هستم و نه جامعه‌شناس و نه خیلی چیزهای دیگه. احتمال زیادی وجود داره که متن نادقیق یا ناصحیح باشه.

(۱) محمد جنتی فرد