دیگه وقتشه – هفت، پایان

این که نسل قبل تاکید بیش از اندازه‌ای بر تولیدمثل داشته باشن، تا حدی قابل درکه. اما این که نسل جدید هم به نوعی همون میراث رو با خودشون به این زمان بکشونن،  درک نمی‌کنم.

13 thoughts on “دیگه وقتشه – هفت، پایان”

  1. چه دل پری داشتید جناب روزبه
    نکنه شمام بعد از ازدواج از جناحین به مقدار متنابهی سفارش مبنی بر نوه های
    گوگولی مگولی و پر و پیمون دریافت میکنید که عرصه رو بر شما تنگ کرده ؟
    به ما که اینگونه گذشته !!!!
    تازه پزشک هم را به راه معرفی میکنن ! مبادا ما رومون نشه بگیم مشکل داریم !

  2. اول بگم که اگه فکر کردی من اون یکی مریم وحید هستم اشتباه میکنی. ؛)
    جالب بود این هفت تا پست. خیلی خیلی. و باید بگم که این یه مشکل اساسی هست. یعنی من هم خیلی وقت ها البته تا یکی دو سال پیش بهم بر میخورد که اولین سوالی که از آدم در مورد زندگی مشترکش میپرسن اینه که کی قراره که کوچولو بیاد .. فقط حس می کنم که بسیار رو این طرف قضیه اصرار می کنی. یعنی آدم بعد از خوندن این هفت تا پست با خودش میگه راست میگه این پسر، اصلآ این تولید مثل کار غلطی است. البته من این رو با پیش زمینه پست های قبلی و صحبتی که داشتیم میگم. اما در واقع کار غلطی نیست. تجربه اش برای یک بار حداقل اصلآ بد نیست. من هم معتقدم که بخشی از قسمت تجربه بعد از تولد نوزاد هیچ فرقی با این که بچه ای رو به فرزندی قبول کنی نداره، برای آقایون که عملا در کل هیچ فرقی نداره. اما برای خانوم ها داره، برای اونها تجربه قبل از تولد و بخشی از بعد از تولد مثل شیر دادن به بچه در این حالت پیش نمیاد. میدونم که الان میگی این خودخواهی است. و من هم باهات کاملا موافقم، ما خیلی کارها رو از روی خودخواهی انجام میدیم، و در عین حال مسؤلیت هم داریم در قبال سایر موجودات. این هم شبیه به همونهاست. حالا اگه بگی که بهتره به جای تولید مثل بچه ای به فرزندی قبول کنی، من میگم حداقل یک بار این تجربه رو دوست دارم که داشته باشم، ولی برای فرزندان بعدی چشم (یعنی کاملا موافقم).

  3. Ha ha …. Mardfekfri bood na man ,Elham jan:)
    albate mano mardfekri nadarim
    Yek rooh dar do badan
    Be khoda ghasam!

  4. به آقای رضا: خوشبختانه از طرف خانواده تحت فشار نبودیم. چیزی که خیلی زور داره اینه که این رفتارها رو از طرف دوستان می‌بینیم. دوستانی که مثلا قراره هم سن و سال باشن و انتظار داریم که ذهن‌شون محدود به موضوعی که گفتم نباشه.

  5. به مریم م.: من نمی‌گم که تولید مثل کار غلطیه. اعتراض من به اینه که چرا تنها نتیجه‌ای که خیلی وقت‌ها از ارتباط با بچه‌ها و خیلی وقت‌ها از ازدواج گرفته می‌شه، تولید مثله. مشکل من این‌جاست که چرا خیلی‌ها، از جمله افراد در سنین نه چندان بالا، نمی‌تونن یک رابطه‌ی ساده رو ببینن بدون این که به تولید مثل جن‌سی فکر کنن.

    با بچه‌ی بیولوژیکی هم مشکلی ندارم. به هر حال اون هم یک قسمت از زندگیه، قدم همه‌شون روی چشم همه!

  6. منم با مریم موافقم و به نظرم اگر زوجی بخوان بین قبول کردن بچه یا بچه دار شدن انتخاب کنند تصمیمش اصولا با زن است و بس.

  7. be khoda ghasam ke mansoori rast mige… :) (mansoori: High Five)

    Roozbeh: besyar be in statement movafegham

  8. به آزاده: فرمایش‌هایی می‌فرمایین!
    به خانم مریم (مریمی): شما هم فرمایش‌هایی می‌فرمایین!
    به مریم.م: کدوم منصوری؟! منصوری که اصلا پای این پست مطلبی ننوشته! :) خوبه شماها یک بار هم با اسم خودتون به اشتباه افتادین.

  9. حالا از همه این حرفها گذشته
    روزبه جان دیگه وقتشه. شما که به سلامتی فارغ التحصیل شدی. بیولوژی یا آداپتولوژی! یه کاری کن زودتر تو رو به خدا. آرمان بزرگ شده دیگه و دلمون می خواد با یه کوچولو بازی بازی کنیم.

  10. روزبه جان دلیل منطقی ! پیدا کردی که بشه باهاش
    یه موجود رو به دنیا معرفی کرد که دهنش سرویس بشه !!!
    حتما تو وبلاگت بنویس تا منم بببینم شاید متقاعد شدم .
    من خودم چی شدم که مثلمو به جهان معرفی کنم !
    برا بازی هم که سگم خیلی بهتر از بچه باهام بازی میکنه
    چرایی برای بدبخت کردن عزیزی !!! به اسم بچه ام پیدا نکردم !
    راستی قبول بچه از پرورشگاه ریسک بسیار بزرگیه
    من ترجیح میدم اینکارو نکنم !!!

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *