فرزندخواندگی: یک روز با مددکار – شش

بچه‌ها خاطره‌ای از پرورشگاه ندارن، به جز دختر دومم که تنها چیزی که یادشه اینه که برای این که سیر بشن، از درخت توت می‌کنده‌اند و می‌خورده‌اند. وقتی بچه‌ها رو گرفتیم، مشکل تغذیه‌ای داشتن. پوست‌شون شفاف بود و رگ‌هاشون دیده می‌شد. جثه‌های ریزی داشتن و لباس‌های بچه‌های سن و سال خودشون براشون زیادی بزرگ بود. مجبور بودیم از لباس‌های بچه‌های یکی دو سال کوچیک‌تر از هرکدوم‌شون استفاده کنیم. وقتی داشتیم از پرورشگاه بیرون می‌اومدیم و بچه‌ها رو می‌آوردیم، یکی از مربی‌ها (یا شاید مدیر پرورشگاه) گفت نگران تغذیه‌شون نباشین؛ این‌ها مثل سگ می‌مونن، هرچی بذارین جلوشون می‌خورن.

البته شاید الان وضعیت پرورشگاه‌ها به‌تر شده باشه. امیدوارم.

یکی از پسرها مثل سنجاب عادت داشت غذا برمی‌داشت و این طرف و اون طرف مخفی می‌کرد. احتمالن یک جور واکنش ناخودآگاه بود. ما به مقدار زیاد غذا جلوی دستش می‌گذاشتیم و سعی می‌کردیم بهش بفهمونیم که غذا به اندازه‌ی کافی هست و همیشه هم در دسترسه، اما باز هم به این عادت مخفی کردنش ادامه می‌داد. گاهی می‌دیدیم از زیر مبل یا از داخل کمد لباس‌ها یا از توی تشک، مواد غذایی درمیاد. این هم شاید مثل سنجاب، گاهی فراموش می‌کرد غذاها رو کجا گذاشته.

در مورد محدودیت منابع در پرورشگاه، مثل کم‌بود غذا، قبل‌تر خونده بودم. در این مورد ظاهرن یکی از راه‌های کارا اینه که پدر و مادر همیشه به مقدار زیاد غذا جلوی دست بچه بگذارن تا کم‌کم محدودیت‌های پرورشگاه رو فراموش کنه. ظاهرن هم موضوع قابل حل و ساده‌ایه.

7 thoughts on “فرزندخواندگی: یک روز با مددکار – شش”

  1. فقط يه نكته ! پوست اگه شفاف باشه و رگاي زيرش معلوم باشه نشانه سوتغذيه و بيماري نيست ( البته منظور بحث رو گرفتم خواستم نظر پزشكيم رو هم بگم )

  2. آیدین: من این رو نمی‌دونستم. مددکار مساله رو به عنوان یک مشکل مطرح کرد! (حالا واقعن پوست شفاف خوبه؟)

  3. بد يا خوب نيست رنگ پوسته ، يه سري نشانه هاي پوستي سوتغذيه هست مثل زبر شدن موها يا شكنندگي پوست و مو و يا تغيير رنگدانه هاي پوستي و گاهي شل شدن پوست …

  4. روزبه: پس این دفتر و دستک برای چیه؟ یعنی این‌ها همین طوری رفتن روسیه دم پرورشگاه بچه‌ها رو برداشتن آوردن؟! مگر نباید صبر کنی که خودشون بیارن و به‌ت تحویل بدن؟ شاید چون خیلی وقت پیش بوده سیستم فرق می‌کرده.

  5. م.ن.ر: در مورد تحویل گرفتن بچه می گی؟ الان بیش تر جاها این طوره که پدر و مادر باید سفر کنن و بچه رو از اون جا بردارن. فکر می کنم در موارد خیلی محدودی باشه که یک نفر بچه رو از اون کشور اسکورت می کنه و میاره؛ وگرنه که تا جایی که خبر دارم، بیش تر جاها رو باید پدر و مادر سفر بکنن. در ضمن در مورد جایی مثل روسیه (تا قبل از این که برنامه اش تعطیل بشه)، سه سفر لازم بود. یعنی در سفر سوم پدر و مادر می تونستن بچه رو بیارن.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *