سنگر بی‌سوراخ

در ادامه‌ی پست‌های قبلی درباره‌ی جنگ ایران و عراق (+ و + و +)، ما بچه‌ها یک بار توی محوطه‌ی بیرون اتاقک محل زندگی‌مون، یک سنگر درست کردیم. هدف این بود که در صورت لزوم ما رو از بمباران‌ها محفوظ نگه داره، گیرم که با گِل درست شده بود و ممکن بود بدون بمب هم خود سنگر داوطلبانه فرو بریزه. یکی از فامیل‌های ما هم همراه با ماها زندگی می‌کرد. اعتیاد به هروئین داشت. از معجزات جنگ بود که همه در کنار هم زندگی می‌کردن. این فامیل ما همیشه سیگار به دست داشت و همین سیگارش برای ما موهبتی بود: ازش می‌خواستیم وقتی شب می‌شد، توی سنگر ما سیگار بکشه. ما هم از بیرون به سنگر نگاه می‌کردیم و با استفاده از نور آتیش سیگارش می‌تونستیم بفهمیم کجاهای سازه‌ی سنگر ما درز و سوراخ داره. برای این که خلبان‌های عراقی نور داخل سنگر ما رو نبینن، اون درز و سوراخ‌ها رو با گل پر می‌کردیم. البته نور هزار جور چراغ در اون اطراف برای دیده شدن به وسیله‌ی هواپیماها کافی بود. به نور سنگر ما نیازی نبود. ما بچه‌ها، بدون این که به این جنگ دعوت شده باشیم، می‌خواستیم در روندش تاثیر بگذاریم (البته بعید می‌دونم تاثیری گذاشته باشیم).

2 thoughts on “سنگر بی‌سوراخ”

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *