Category Archives: زمین

راه دیگر برای صرفه‌جویی در مصرف آب

یک خانواده‌ی آمریکایی در هر روز به طور میانگین ۱۵۰۰ لیتر آب مصرف می‌کنن. فرض کنین همین خانواده در پایان روز تصمیم بگیرن به عنوان شام همبرگر بخورن. اگر هر همبرگر با صد و بیست و پنج گرم گوشت گاو درست شده باشه، این خانواده نیم کیلو گوشت گاو استفاده کرده‌ان. برای درست کردن این نیم کیلو گوشت، به اندازه‌ی ۷۵۰۰ لیتر آب مصرف شده!

این خانواده با تصمیم به خوردن همبرگر، مصرف آب اون روزشون رو پنج برابر کردن به شش برابر رسوندن. یکی از راه‌های مناسب برای کم کردن مصرف آب (و باقی گذاشتن هزار و یک اثر مثبت دیگه بر محیط زیست)، کاهش مصرف گوشته.

قبول دارم که آبی که برای تولید گوشت استفاده می‌شه تصفیه شده نیست، در حالی که آب شهری تصفیه شده است. به هر حال هر دو آب شیرین هستن که منابع‌شون محدوده. در ضمن اگر این خانواده به جای همبرگر محصولات دیگه (مثل سبزی‌جات) می‌خوردن، باز هم برای تولید اون‌ها آب زیادی مصرف شده بود، اما هم‌چنان آب مورد نیاز برای تولید گوشت خیلی خیلی بیش‌تره. برای اطلاع بیش‌تر در مورد آب مورد نیاز برای تولید محصولات مختلف، می‌تونین به این سایت مراجعه کنین.

سیستم‌های پیچیده – چهل و شش – شباهت بین رابطه‌ی پلیس-جرم و جنایت با رابطه‌ی خشکی آب و هوا-پوشش گیاهی

تصویر سمت چپ یک مدل از رابطه‌ی بین بودجه‌ی پلیس و میزان جرم و جنایت است. وقتی بودجه خیلی کم است، میزان جرم و جنایت در حد و حدود ثابتی باقی می‌ماند. وقتی بودجه بیش‌تر می‌شود، میزان جرم و جنایت تا حد کمی کاهش پیدا می‌کند، اما این تغییر چندان قابل توجه نیست. ولی وقتی بودجه از حد مشخصی بیش‌تر می‌شود (کمان بالا سمت راست)، میزان جرم و جنایت به میزان قابل توجهی افت می‌کند و به خط پایین می‌رسد. از این به بعد جرم و جنایت در لایه‌ی پایین است و اگر بودجه‌ی پلیس بیش‌تر شود، کاهش جرم و جنایت چندان قابل ملاحظه نیست.

حال فرض کنید بودجه‌ی پلیس کم شود. ممکن است با این کاهش بودجه میزان جرم و جنایت بیش‌تر شود، اما این افزایش قابل توجه نیست، چرا که در خط پایین هستیم. ممکن است بودجه هم‌چنان کم شود، اما میزان جرم در حد خط پایین باقی بماند. اگر از حد مشخصی کم‌تر شود (یعنی کمان پایین سمت چپ)، میزان جرم و جنایت به صورت ناگهانی افزایش پیدا می‌کند و ناگهان وارد مسیر بالایی می‌شویم. از این به بعد در خط بالایی هستیم و حتا اگر بودجه‌ی پلیس را دوباره بیش‌تر کنیم، شاید به این زودی‌ها میزان جرم و جنایت کاهش نیابد، مگر این که آن‌قدر بودجه را زیاد کنیم تا به کمان بالا سمت راست برسیم (و بعد با افزایش بیش‌تر بودجه، شاهد کاهش ناگهانی جرم و جنایت باشیم).

در هیچ‌کدام از حالت‌ها در مسیر وسط نخواهیم بود. در واقع مسیر وسط وجود دارد، اما اصطلاحن «ناپایدار» است؛ در حالی که دو مسیر پایین و بالا پایدار هستند (فلش‌ها جهت پایداری را نشان می‌دهند).

مثال دیگر تصویر سمت راست است: در این مدل رابطه‌ی مشابهی بین خشک بودن آب و هوا و پوشش گیاهی وجود دارد. در واقع پوشش گیاهی هم مثل جرم و جنایت است و در عکس‌العمل نشان دادن مقداری تاخیر دارد تا این که ناگهان یک عکس‌العمل شدید نشان می‌دهد (به اصطلاح «گذار فاز» یا phase transition رخ می‌دهد). با چنین مدلی می‌توان گفت در رابطه با محیط زیست باید محتاط بود. ممکن است به نظر برسد اثر اعمال ما بر محیط زیست زیاد نیست (مسیر بالایی). اما اگر به اعمال تخریبی ادامه دهیم، شاید ناگهان محیط زیست عکس‌العمل ناگهانی نشان بدهد (به مسیر پایینی برویم). در این حال دیگر راه برگشت مانند راه رفته نیست: حتا اگر شرایط را به‌تر کنیم، ممکن است وضعیت محیط زیست به‌تر نشود، مگر این که شرایط را چنان به‌تر کنیم (نزدیک به کمان پایین سمت چپ) که باعث شود تغییری ناگهانی در محیط رخ بدهد و به جای مسیر پایینی، به مسیر بالایی برویم (و در واقع بپریم).

به این رفتار «هیسترزیس» می‌گویند. اگر کمی فکر کنید، نمونه‌های متنوعی از هیسترزیس را در اطراف خود پیدا خواهید کرد.

این متن را با برداشت از صحبت‌های «دن براها»، یکی از استادهای دانشگاه ماساچوست-دارتموث نوشتم.

سن زندگی

طبق تئوری‌ها و مشاهدات فعلی، عمر این جهان چیزی حدود چهارده میلیارد ساله و زندگی در کره زمین چیزی حدود چهار میلیارد ساله که به وجود اومده. یعنی حتا ده میلیار سال از عمر دنیا نگذشته بوده که حیات به وجود اومده. آقا یه چیزی تو مایه‌های بچه‌ی ناخواسته!

من هنوز هم تو کف این هستم که چرا اختلاف سن عالم و حیات تا این اندازه کمه. از ما که گذشت، اما مخالفان نظریه‌هایی مثل فرگشت (تکامل) و آغاز حیات جا داره به این مساله بیش‌تر بپردازن که چه طور شد که هنوز هیچی نشده، حیات هم در این دنیا به وجود اومد؟

مشکل گرمایش کره‌ی زمین حل شد

برای مشکل گرمایش کره‌ی زمین تنها دو راه حل عملی به ذهن‌ام می‌رسه: یا این که بپذیریم که طبیعت و ذات این سیستم همین بوده و بگذاریم به حال خودش تا به نقطه‌ی تعادل جدید برسه، و یا این که دانشمندان جوان دست به دست هم بدن و با تلاش شبانه‌روزی قانون دوم ترمودینامیک رو نقض کنن.

پس نوشت: در مورد راه حل اول، کمابیش این طور عقیده دارم که توانایی انسان کم‌تر از اونیه که بخواد آب و هوای این سیاره رو عوض کنه. هرچی که بوده از قبل بوده: نور خورشید وارد شده، موجودات نفت‌ساز شکل گرفته‌اند، انرژی به شکل نفت ذخیره شده، الان هم انسان همون انرژی قبلا موجود رو آزاد کرده (کار اضافه‌ای نکرده، انرژی رو از داخل زمین به بیرون زمین منتقل کرده). نور خورشید هم که هم‌چنان داره وارد می‌شه. اگر هم انسان فعلی (یا بقیه‌ی گونه‌های گیاهی و جانوری فعلا موجود) توانایی تحمل این شرایط رو ندارن، اولین نتیجه‌ای که می‌شه گرفت اینه که هنوز برای تطبیق بیش‌تر وقت لازم دارن. سرنوشت قطب شمال هم همین بوده که از سال‌های فلان تا بهمان اون گوشه باشه و از سال فلان به بعد دیگه نباشه.

پس پس نوشت: در مورد راه حل دوم، تا جایی که می‌دونم (لطفا اصلاح کنین اگر اشتباه می‌کنم)، اگر انسان موفق بشه قانون دوم ترمودینامیک رو نقض کنه، تا حد زیادی مشکل انرژی فعلی‌اش رو برطرف می‌کنه. برای نمونه، یک کشتی می‌تونه در آب دریا حرکت کنه، از انرژی موجود در آب استفاده کنه و جلو بره. مسلما هم آب پشت سر کشتی سردتر می‌شه چون که کشتی مقداری از انرژی اون آب رو گرفته. کولرهایی ساخته بشن که در تابستون و فصل گرما، انرژی‌شون رو از گرمای هوای بیرون بگیرن و فضای داخلی رو خنک کنن. البته این که چنین پدیده‌ای چه اثرات بعدی‌ای بر کره‌ی زمین خواهد داشت رو خدا می‌دونه!

تا كجا بسوزيم!

تصور كنين كه روزي (مثلا روز قيامت) مشخص بشه كه تغييرات زيست محيطي، همگي مسير تغييرات طبيعت بوده‌ان و انسان هيچ نقشي در به وجود آوردن‌شون نداشته!

آي مي‌سوزيم… آي مي‌سوزيم… آي مي‌سوزيم!