تعجب می‌کنم، پس هستم

رابطه با آدم‌هایی که تعجب نکنن یا نخوان که تعجب بکنن، سخته. گاهی به افتخار دوستان‌مون تعجب می‌کنیم. مثلا وقتی که دوستی اتفاقی رو برای ما تعریف می‌کنه که براش پیش اومده، ما هم متقابلا تعجب می‌کنیم و در مقابل اون هم گاهی از شنیدن گفته‌های ما و تجربیات ما تعجب می‌کنه. گاهی هم مجبوریم برای تعجب کردن روی دانسته‌هامون سرپوش بذاریم که هنوز هم بهانه برای تعجب وجود داشته باشه. همگی هم داریم در یک بازی شرکت می‌کنیم. دنیایی عجیب و فانتزی که برای همدیگه ساختیم تا بتونیم توش زندگی کنیم و با همین بازی‌های داریم اداره‌اش می‌کنیم. تا بتونیم تحملش کنیم. دنیای بدون بازی، دنیای راحتی نیست. خانوم‌ها! آقایون! در این بازی‌های ریز و درشت شرکت کنین! کل زندگی یک بازیه، مواظب باشین قضیه جدی نشه.