چهار ماه و سه هفته و دو روز

یکی از فیلم‌هایی بود که خیلی تحت تاثیرش قرار گرفتم. با دست خالی، هم وحشت ایجاد می‌کرد، هم دلهره و هم اعصاب رو به هم می‌ریخت. فیلم در مورد یک دانشجو در رومانی هست که قصد داره بچه‌ی ناخواسته‌اش رو سقط کنه و در کنار این داستان قسمتی از اوضاع و شرایط دوران پایانی کمونیسم در رومانی به تصویر کشیده می‌شه. از نکات جالب در مورد این فیلم اینه که در کشوری ساخته شده که در کل کشور تنها پنجاه سالن سینما وجود داشته ولی این فیلم موفق شده برنده‌ی جایزه‌ی نخل طلای جشنواره‌ی کن بشه!