آدم که رویا داشته باشه، فکر میکنه که چه خبرهاست. توی رویا هر کاری که بخواد میکنه و هر هورمون و مادهی شیمیایی و هرچیز لازم دیگه رو توی بدن خودش میریزه و میپاشه و عشق میکنه. نتیجه هم این میشه که فکر میکنه رضایت داره (رضایت داشتن هم الزاما شرایط به خصوصی نیست، همین که آدم احساس کنه که رضایت داره، بهجا یا بیجا، به همین میگن رضایت). در این شرایط یه دونه فایرفاکس هم که نصب بکنه، احساس میکنه تا یک قدمی دریافت جایزهی نوبل جلو رفته. توالت رفتن وسط کار رو هم در راستای تحقیقات و جابهجایی مرزهای دانش تلقی میکنه. مقام و پست و علم و ثروت و شهرت و هرچیزی رو که بخواد بالا مییاره و پایین میبره و خلاصه کاری میکنه که بیشترین لذت رو به خودش بده.
اما آدمی که رویاهاش رو از دست داده….
باید به فکر بازسازی واحد رویاپروری مغزم باشم. اوضاع جالب نیست….