وقتی بالاخره عزمم رو جزم کردم و به مادرم در مورد بارداریام و تصمیممون برای ازدواج گفتم، قبول نکرد اجازه بده که با دوست پسرم ازدواج کنم. یک جورهایی برام یک سقط ردیف کرد – با این که سقط جنین در پاییز ۱۹۶۹ هنوز غیرقانونی بود – و سعی کرد مجبورم کنه که وارد مراحل سقط جنین بشم.
مادر زیستی
برای هر پدر یا مادر زیستی، بارداری یک بحران است. تصمیمگیری برای شخص در دوران بحران دشوار است و ممکن است شخص احساس کند که حالاش به راحتی عوض میشود و ممکن است گاهی عکسالعملهایی نشان دهد که برای خودش عجیب است. اطرافیان پدر و مادر زیستی هم ممکن است اثرات بحران را حس کنند و به شکلی عمل کنند که وضعیت را تشدید کند یا جلوی آن را بگیرد.
این پست برگرفته از کتاب Adoption Wisdom: A Guide to the Issues and Feelings of Adoption نوشتهی دکتر مارلو راسل بود که با اجازه از خود نویسنده نوشته شده.